سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 91 مهر 16 , ساعت 11:18 صبح

دلتنگ مادر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تابوت ها را که توی معراج شهدا آوردند ،صدا زدند که یک مادر شهید بیاید بالا .

از جایش بلند شد ،مادرانه قدم بر می داشت ،

پله های معراج را بالا رفت و رسید کنار قبر آجر پوش اول .

آمد برود توی قبر و استخوان های پارجه پیچ را بگذارد توی قبر که گفتند :

حاج خانم این نه دومی!

رفت کنار قبر دوم ،

گفتند ببخشید ولی شما سومی را در قبر بگذارید .

سومی هم به چهارمی رسید .

رفت توی قبر چهارم و استخوان ها را به بغل کشید و آرام توی قبر گذاشت .

نمی دانست چرا اولی و دومی و سومی نشد .

و نمی دانست که چهارمی چقدر دلش برای آغوش مادرش تنگ شده بود .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ