من در سنگر هستم در این خانه ی محقر ،
در این خانه ی فریاد و سکوت ،فریاد عشق و سکوت تنهایی .
در این خانهی سرد و گرم ،سرمای زمستان و گرمی خون
در این خانهی ساکن و پرجوش و خروش .سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت .
خانه ی نمناک و شیرین ؛نم آب باران وطعم شیرین شهادت .
خانه ی بی شکل و زیبا ؛بی شکلی ساختمان و زیبایی ایمان .
امشب پاس دارم 1تا 3 .چه شب با شکوهی است .
من به یاد انس علی بن ابی طالب با تاریکی شب و تنهایی او می افتم . او با این آسمان پر ستاره سخن می گفت .
سر در چاه نخلستان می کرد و می گریست .
راستی فاصله اش با من زیاد نیست ،از دشت آزادگان تا کوفه و کربلا 20 کیلومتر است . خدایا این سرزمین پاک در دست نا پاکان است .
در همین 20 کیلومتری من در همین تاریکی شب علی بر می خاست به نخلستان می رفت .در این دل شب ابوذر بر می خیزد نماز شب می خواند . سلمان بر می خیزد قران می خواند . صدای او را می شنوی ؟
و این یاران در درگاه هیچ سخنی ندارند جز انکه می گویند : ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین .
بلال ،ابوذر ،کمیل ،صهیب ،مالک اشتر ،مصعب ...
اینان یاران پیامبر بودند و دوشادوش او جهاد کردند تا پیروز شدند .
خدایا مرا به آنان نزدیک کن .
علی علیه السلام در نهج البلاغه در وصف آنان سخن می گوید
خدایا مرا متصف به اوصاف آنان بگردان ...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
السلام علی الاجساد المقطعات
حقا که مقر حضرت عباسه
السلام علی الحسین
همراه شهدا
با کاروان نور در راهیان نور
دعای حاج احمد
دلنامه ی سید حسین علم الهدی
دلتنگ آغوش مادر
بسیجی هستیم ؟؟؟
اینجا بهشت است ... قدمگاه حضرت زهرا
یا مهدی ...
این انتظار خیسمان پایان ندارد ؟
امام نقی
پندی از ابلیس
[همه عناوین(32)][عناوین آرشیوشده]