دوشنبه 91 فروردین 28 , ساعت 12:44 عصر
آخرین لبخند فاطمه
اسماءبنت عمیس می گوید :روزی فاطمه (س)به من فرمود :
"من از کار مردم مدینه که زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشایندی برای دفن می برند وتنها پارچه ای براو می افکنند که حجم بدنش از پشت نمایان است ناراحت هستم ."
اسماء گفت :من در سرزمین حبشه چیزی دیده ام که با آن جنازه ی مردگان را حمل می کنند شاخه هایی از درخت نخل را بر می دارند به صورت تابوت مخصوصی در می آورند پارچه ای بر چوب های آن می افکنند ،سپس بدن مرده را درون آن می گذارند به گونه ای که پیدا نمی شود . هنگامی که فاطمه این مطلب را شنید تبسمی نمود و این تنها تبسم فاطمه (س)بعد از وفات رسول الله بود .
نوشته شده توسط نسیم رحیمی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اردوی انسان سازی
السلام علی الاجساد المقطعات
حقا که مقر حضرت عباسه
السلام علی الحسین
همراه شهدا
با کاروان نور در راهیان نور
دعای حاج احمد
دلنامه ی سید حسین علم الهدی
دلتنگ آغوش مادر
بسیجی هستیم ؟؟؟
اینجا بهشت است ... قدمگاه حضرت زهرا
یا مهدی ...
این انتظار خیسمان پایان ندارد ؟
امام نقی
پندی از ابلیس
[همه عناوین(32)][عناوین آرشیوشده]
السلام علی الاجساد المقطعات
حقا که مقر حضرت عباسه
السلام علی الحسین
همراه شهدا
با کاروان نور در راهیان نور
دعای حاج احمد
دلنامه ی سید حسین علم الهدی
دلتنگ آغوش مادر
بسیجی هستیم ؟؟؟
اینجا بهشت است ... قدمگاه حضرت زهرا
یا مهدی ...
این انتظار خیسمان پایان ندارد ؟
امام نقی
پندی از ابلیس
[همه عناوین(32)][عناوین آرشیوشده]